گلچین زیباترین شعر در مورد پنجشنبه
شعر در مورد پنجشنبه
شعر پنجشنبه,شعر پنجشنبه ها,شعر پنجشنبه آخر سال,شعر پنجشنبه شب,شعر پنجشنبه اموات,شعر پنجشنبه تیک تاک,شعر پنجشنبه امام زمان,شعر پنجشنبه پینه دوزه,شعر پنجشنبه ها رضا صادقی,متن شعر پنجشنبه تیک تاک,متن شعر پنجشنبه ها رضا صادقی,متن شعر پنج شنبه ها,شعر نو پنج شنبه ها,شعر درباره پنجشنبه ها,شعر برای پنج شنبه ها,شعر درمورد پنجشنبه ها,شعر جمعه آخر سال,شعر شب جمعه آخر سال,اشعار پنجشنبه اخر سال,شعر برای پنج شنبه اخر سال,شعری به مناسبت پنج شنبه آخر سال,شعر برای شب پنج شنبه,شعر برای پنجشنبه اموات,متن شعر پنجشنبه تیک تاک,دانلود شعر پنج شنبه تیک تاک,دانلود شعر پنجشنبه از تیک تاک,شعر تیک تاک پنج شنبه,متن شعر پنجشنبه از تیک تاک,شعر جدید تیک تاک پنج شنبه,متن شعر پنجشنبه ها از رضا صادقی,متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک,متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک,متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک,متن ترانه پنجشنبه تیک تاک,متن آهنگ پنجشنبه از تیک تاک,دانلود متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک,متن آهنگ پنجشنبه ی تیک تاک,شعر در مورد پنجشنبه,شعر در مورد پنجشنبه ها,شعر درباره پنجشنبه,شعر درباره پنجشنبه ها,شعری درباره پنجشنبه,شعر درباره روز پنجشنبه,شعر در مورد پنج شنبه ها,شعر در مورد پنج شنبه,شعر در مورد پنج شنبه ها,شعر در مورد روز پنج شنبه,شعری در مورد پنج شنبه,شعر درباره پنج شنبه,شعر درباره پنج شنبه ها,شعر درباره روز پنج شنبه,شعر در مورد پنجشنبه,شعری درباره پنج شنبه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پنجشنبه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ …
شعر پنجشنبه
ﭘﻨﭽﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ
ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
شعر پنجشنبه ها
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺣﻠﻮﺍﯼ ﺧﯿﺮﺍﺕ …
ﯾﺍﺩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ …
ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻓﻮﺭﯼ …
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻻﮐﺮﺩﺍﺭ …
شعر پنجشنبه آخر سال
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﭘﺮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﺪﻑ …
ﻏﺮﺑﺖ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﺣﻠﻖ ﺁﻭﯾﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﺍﺯ ﺗﯿﺮ ﭼﺮﺍﻍ ﺑﺮﻕ …
شعر پنجشنبه شب
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ …
ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ …
ﮔِﺰﮔِﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺧﻢ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻫﺎ …
ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻫﺎ …
شعر پنجشنبه اموات
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ
ﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ
ﺧﺎﻃﺮﻩ …
شعر پنجشنبه تیک تاک
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ …
ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎﯾﻢ ﺑﻮﯼ ﺩﻟﮕﺮﻓﺘﮕﯽ ﻣﯽﺩﻫﺪ …
شعر پنجشنبه امام زمان
ﭼﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻰ ﺩﺭﺩﺳﺮﻯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ !
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻰ ﻇﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ،
ﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻰ ﺩﻟﻰ ﺭﺍﺁﺯﺭﺩﻩ !
ﺗﻨﻬﺎﺑﻪ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﻯ ﻗﺎﻧﻌﻨﺪ .
شعر پنجشنبه پینه دوزه
ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﺳﺖ،
ﻳﺎﺩﻯ ﺍﺯﻋﺰﻳﺰﺍﻥ ﺍﺯﺩﺳﺘ ﺮﻓﺘﻪ ﮐﻨﻴﻢ،
ﺑﺎﺷﺪﻛﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﻧﻴﺰ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﻧﺒﺮﻧﺪ …
شعر پنجشنبه ها رضا صادقی
روز پنجشنبه است روزی خوب
وز سعادت به مشتری منسوب
متن شعر پنجشنبه تیک تاک
به پنجشنبه مراد خویش می خواه
ز هر بابی که خواهی از مه و که
متن شعر پنجشنبه ها رضا صادقی
باشد ابروی و موی و خوی تو خوب
پنجشنبه به مشتری منسوب
متن شعر پنج شنبه ها
زان می که از او سینه صافی است چو آیینه
پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه
شعر نو پنج شنبه ها
چرا به یاد نمی آورم؟!
من آدمی را دوست می داشتم.
ستاره و ارغوان را دوست می داشتم.
شکوفه و سیگار و خیابان را دوست می داشتم.
گردهمائی گمان های کودکانه را دوست می داشتم.
نامه ها ، ترانه ها وغروب های هر پنجشنبه را دوست می داشتم.
آواز و انار و آهو را دوست می داشتم.
من نمی دانم، من همه چی را دوست می داشتم
شعر درباره پنجشنبه ها
چرا به یاد نمی آورم؟! گفتم از کنار پنجره،
از روبروی آن کلاغ که بر آنتن بامی کهنه می لرزد،
از روبروی تماشای ماه، از کنار تفکری تشنه، کنار می آیم.
گفتم کنار می آیم، اما نه با هر کسی،
اما کنار ترا دوست می دارم،
اما دوست داشتن را … دوست می دارم.
شعر برای پنج شنبه ها
چرا به یاد نمی آورم؟ جنبش خاموش خواب های ماه،
توهم دیدار کسی در انتهای جهان،
تعبیر غزلی از حوالی حافظ،
و سؤالی ساده از کودکی یتیم، گویا اواسط زمستان بود،
که من راه خانه ای را گم کردم.
من از شمارش پله ها هنوز می ترسم.
شعر درمورد پنجشنبه ها
رو به باد هی آوازت داده بودم:
بیا
آخر بیدار کردن این همه گل ناز
تنها کار تو و دست های توست
شعر جمعه آخر سال
وقتی باشی
از همان اول صبحی
تکلیف من و علاقه و ترانه معلوم است
و دامنم پر از سبزی سلام است و سجاده
حالا هی بهانه بیاور
شعر شب جمعه آخر سال
باور کن
اگر نیایی،
همین اتفاق ساده پاییز به باغ نمی رسد
برگ ها در بهار پیر می شوند
تمام سردی سفید زمستان را باد با خود می برد
و دیگر باید برف را با خاطره نوشت
اشعار پنجشنبه اخر سال
اگر نیایی
باران هم از کنار ما با لکنت می گذرد
جمعه های بی روزن و پنجره
قد می کشند در نگاه سبز تمام پنجشنبه ها
و کسی سراغ از ستاره و سیب و سلام نمی گیرد
شعر برای پنج شنبه اخر سال
اگر نیایی
همین اتفاق -ساده، دوستت دارم–
به جایی نمی رسد
شعری به مناسبت پنج شنبه آخر سال
مرد اگر بودم
نبودنت را غروب های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
سیگار می کشیدم
نبودنت دود می شد
و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه
شعر برای شب پنج شنبه
بعد تکیه می دادم به صندلی
چشمهایم را می بستم
و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم
تا بیشتر از یادم بروی
شعر برای پنجشنبه اموات
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم
متن شعر پنجشنبه تیک تاک
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
زنم و نبودنت
پیرهنم شده است
دانلود شعر پنج شنبه تیک تاک
آخر این نشد
این نشد که من در پس گلدان گریه ها
هر شب نهال ناقص شعری را نشا کنم
و تو آنسوی ترانه ها
خواب لاله و افرا و ستاره ببینی
دانلود شعر پنجشنبه از تیک تاک
دیگر کاری به کار این خیابان بی نگاه و نشانه ندارم
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم به همان کوچه ی پاک پروانه برگردم
شعر تیک تاک پنج شنبه
باران که ببارد
همان کوچه ی کوتاه بی کبوتر
کفاف تکامل تمام ترانه ها را می دهد
متن شعر پنجشنبه از تیک تاک
بی خبرنیستم! گلم
می دانم که دیگر از آن یادگاری رنگ و رو رفته خبری نیست
می دانم که تنها خاطره ی خنجری
در خیال درخت خیابان مانده ست
شعر جدید تیک تاک پنج شنبه
اما نگاه کن! زیباجان
آن گل سرخ پر پر لای دفترم
هنوز به سرخی همان پنجشنبه ی دور دیدار است
نگاه کن.
متن شعر پنجشنبه ها از رضا صادقی
سر به هوا
کودکانِ کامل اُردیبهشت
راه غریب گریه را بر عبور آوازِ من بسته بودند
متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک
صدایم به سایهسارِ درّه نمیرسید
تو آن سوتر از ردیف صنوبران
پای پرچینِ پسینی شکسته شاید
کتابی از نشانیِ دوستانمان را ورق میزدی
متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک
زنان کوچه میگویند
به گمانم تُرا در صفِ صحبت آرزویی دور دیدهاند،
حالا همهی همسایهها میدانند
من هر غروب، غروب هر پنجشنبه تا شبِ التماس
به جستجوی عکسِ کوچکی از تو بالای کارنامهی سالِ آخرت
هی گنجه و پشت و رویِ خانه را در خواب خاطره میگردم
متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک
پس نشانی تُرا کی در هراسِ گمشدن از دستدادهام ریرا
هنوز که هنوز است
از گنجهی قدیمی خانه
بوی عَناب و اسپند و دیوان خطیِ شاعری خوش
از خواب شیراز میآید
متن ترانه پنجشنبه تیک تاک
نه مگر تو رفته بودی با نان تازه و تبسم کودکانِ اُردیبهشت بیایی؟!
نه مگر قرار ما قبول بوسه از دُعای همین مردمان خسته بود …؟!
نه مگر وعدهی ما نگفتنِ حتی یکی واژه از آن رازِ پردهپوش …؟!
پس چرا کلیدِ خانه را در خوابِ نیامدن گُم کردیم؟!
متن آهنگ پنجشنبه از تیک تاک
هی تو …!
تو از عطر آلاله … بیقرار!
تو این رسم رویا و گریه را
از که، از کدام کتاب، از کدام کوچه آموختهای؟
دانلود متن آهنگ پنجشنبه تیک تاک
کجا بودهای این همه سال و ماه
چه میکردهای که هیچ خط و خبری حتی
از خوابِ دریا هم نبود … ها؟!
متن آهنگ پنجشنبه ی تیک تاک
ببین!
خانه هنوز همان خانه است
هیچ اتفاق خاصی رُخ نداده است:
یک پالتوی کهنه، چتری شکسته
دو سه سنجاقِ نقرهای
کتابخانهی کوچکِ شعر و سوال و سکوت
و شیشهْ عطری آشنا
که بوی سالهای دورِ دریا میدهد هنوز.
شعر در مورد پنجشنبه
غریب آمدی و آشنا رفتی!
اما من که خوب میشناسَمَت ریرا!
من بارها …،
تُرا بارها در انتهای رویایی غریب دیده بودم
تُرا در خانه، در خوابِ آب، در خیابان
در انعکاسِ رُخسارِ دختران ماه،
در صفِ خاموشِ مردمان، اتوبوس، ایستگاه و
سایهسارِ مهآلود آسمان …
شعر در مورد پنجشنبه ها
چه احترام غریبی دارد این خواب، این خاطره، این هم دیده که دریا … ریرا!
تمامِ این سالها همیشه کسی از من سراغِ تُرا میگرفت
تو نشانیِ من بودی و من نشانیِ تو
شعر درباره پنجشنبه
گفتی بنویس
من شمال زاده شدم
اما تمامِ دریاهای جنوب را من گریستهام.
شعر درباره پنجشنبه ها
راهِ دورِ تهران آیا
همیشه از ترانه و آوازِ ما تهی خواهد ماند؟!
حوصله کن ریرا،
خواهیم رفت
شعری درباره پنجشنبه
خاطرت باشد
همیشه این تویی که میروی
همیشه این منم که میمانم
شعر درباره روز پنجشنبه
حیاط شمالیِ گیلاس و گفت و گو
صندلیهای ساکتِ منتظر
سایهروشنِ ایوانها، میزها، پردهها
صدای شُستنِ استکان
شعر در مورد پنج شنبه ها
رنگِ بلورِ آب، خوابِ گلاب، طعمِ شِکَر،
شربتِ غلیظِ لیموی گَس
برجستههای مساوی، ماه، پیراهنِ عروس، آینه، آسمان
حرف و هوای زن، حوصله، زندگی …
بوی برنج، دَمدَمای پسین
احتمالِ باد، بادیه، بادیههای دور:
مَرغا، مالمیر، M.I.S
و حوضخانهی کاشیکارِ خزهپوش
که پُر از عکسِ بیقرارِ ماه و میهمان و گفت و گوست.
شعر در مورد پنج شنبه
من واژههای ولگردِ بیخیالِ خودم را میخواهم
لطفا جمعهی عجیبِ همان هفتههای بیمشق و گریه را
به من برگردانید!
شعر در مورد پنج شنبه ها
پیدایم کن از اثر انگشت روی فنجان ها
توی کافه ها
از ایستادن پشت ویترین ها
چسبیدن به عروسک ها
به درخت گیلاسی که به نامم بود
نیمکتی زرد، رُزی سفید، روزی برفی
شعر در مورد روز پنج شنبه
پیدایم کن از لرزیدن زیر ترس، توی گریه
وسط رقصی بندری، استکانی کمر باریک، شبی تاریک
حافظه ام کجاست؟
خانه ام کجاست؟
خنده ام کجاست؟
شعری در مورد پنج شنبه
پیدایم کن از پاورچین زیر پنجره
پنج شنبه، مترو، ایستگاه آخر
آخر اسمم چه بود؟
اسمم چه بود؟
پوستم چه رنگی بود؟
شعر درباره پنج شنبه
پیدایم کن از رد پای کلمات
جلوی سینما، توی پاک، انتهای خیابانی دراز
خیابانی دراز
دیروزی دراز
روزی دراز
رازم چه بود؟
سایه ام کجاست؟
شعر درباره پنج شنبه ها
تهران، میدان ولی عصر، جنب بانک ملی ایران
قسمت اشیاء گمشده
پیدایم کن
از میان سایه های بی نشان اشیاء گمشده
شعر درباره روز پنج شنبه
من یک جای تاریخ
یک جای تقویم
یک ماه از یک فصل جا مانده ام!
شعر در مورد پنجشنبه
همان روز که قول دادم بوسه هایم را نسیم به تاراج نبرد.
همان پنج شنبه ی فیروزه ای رنگ
که دلگرمی آغوشت در من چون شراب چرخید.
همان روز که به سیب سرخ چشمانت کودکانه خندیدم.
شعری درباره پنج شنبه
من یک پنج شنبه
در دل آذر
در میانه ی پاییز
در اوج تقویم
جا مانده ام!
و تو مدتهاست رفته ای…
شعر پنجشنبه
من تنها کسی هستم که در تقویمش
پنج شنبه ها
به مناسبت تنهایی تعطیل است!
شعر پنجشنبه ها
کمی جلوتر
من آن طرف امروز پیاده می شوم
کمی نزدیک به پنجشنبه نگهدار
شعر پنجشنبه آخر سال
کسی از سایه های هر چه ناپیدا می آید
از آن
طرف کودکی
و نزدیک پنجشنبه به راه بعد از امروز می افتد
کمی نزدیک به پنجشنبه نگهدار
شعر پنجشنبه شب
تو همان آشناترین صدای این حدودی
که مرا میان مکث سفر
به کودک ترین سایه ها می بری
با دلم که هوای باغ کرده است
با دلم که پی چند قدم شب زیر ماه می گردد
و مرامی نشیند
مینشینم و از یادمی روم
می نشینم و دنیا را فکر می کنم
آشناترین صدای این حدود پنجشنبه
شعر پنجشنبه اموات
کنار غربت راه و مسافران چشمخیس
دارم به ابتدای سفر می روم
به انتهای هر چه در پیش رو می رسم
شعر پنجشنبه تیک تاک
گوش می کنی ؟
می خواهم از کنار همین پنجشنبه حرفی بزنم
حالا که دارم از یاد
می روم
شعر پنجشنبه امام زمان
دارم سکوت می شوم
می خواهم آشناترین صدای این حدود تازه شوم
گوش می کنی؟
پیش روی سفر
بالای نزدیک پنجشنبه برف گرفته است
شعر پنجشنبه پینه دوزه
پیش روی سفر
تا نه این همه ناپیدا
تنها منم که آشناترین صدای این حدودم
تنها منم که آشناترین صدای هر حدودم
شعر پنجشنبه ها رضا صادقی
حالا هر چه باران است ، در من برف می شود
هر چه دریاست ، در من آبی
حالا هر چه پیری است ، در من کودک
هر چه ناپیدا ، در من پیدا
حالا هر چه هر روز و بعد از این
هر چه پیش رو
منم که از یاد می روم ، آغاز می شوم
متن شعر پنجشنبه تیک تاک
و پنجشنبه نزدیک من است
جهان را همین
جا نگهدار
من پیاده می شوم
متن شعر پنجشنبه ها رضا صادقی
نمی دانم
رگبار بر بهار پنجشنبه اول سال
خواهد بارید
و یا شاید واپسین دقیقه ی سال را
که باردار سرخی انار است به رگبار
بندند
متن شعر پنج شنبه ها
امروز. پنجشنبه. هوا آفتابی بود
تا دیر وقت در خوابی ارغوانی بودم
از مرگ موقت دیشب رهایی یافتم
از پله های پاییز پایین رفتم
خیابان خلوت در خنده ی روز غرق بود
شعر نو پنج شنبه ها
در خیابان کسانی هستند که به آدم نگرانی تعارف می کنند
اما من که دغدغه ی خوشبختی ام نیست
به شادی این خوشبختهای کوچک می خندم
شعر درباره پنجشنبه ها
پس می آیم با زنبیلهایی از ترانه و آویشن
و مردانی را سلام می دهم
که تو را در تنفس خود دارند
و یک لبخند تو را
به هزار بار عافیت محض
/ ترجیح می دهند
شعر برای پنج شنبه ها
کسانی که از هم می پرسند :
/ « چگونه هنوز هم زنده ایم ؟»
نشاط سرودهایم را حفظ می کنم
و ترانه هایم را از زیبایی می آکنم
و با تمام حنجره های صبور
آواز می خوانم
شعر درمورد پنجشنبه ها
نشاط سرودهایم را حفظ می کنم
میان آفتاب و مردم راه می روم
و ترانه هایم را که از امید سرشارند
در جیبشان می ریزم
/ در سبدهای خالیشان
/ در دلشان
و دفتر لبخندهایم را
با مردم کوچه و خیابان
/ ورق می زنم
با کودکان امسال
مردان سالهای دیگر
که منشور تحقّق آفتاب را
در سر انگشتان خویش دارند
شعر جمعه آخر سال
کودکانی روشن
کودکانی از پشت آفتاب
از صلب سخاوتمند بهار
کودکانی که هر پنجشنبه عصر
در بهشت شهیدان
آینده ی وطنم را به شور می نشینند
شعر شب جمعه آخر سال
کودکانی که مسیر بهار را تعیین می کنند
نشاط سرودهایم را حفظ می کنم
و ترانه هایم راز آب و آفتاب پر می کنم
برای بهاری که هست
برای بهاران در راه
نشاط سرودهایم را حفظ می کنم
با تمام حنجره های تشنه
فریاد می زنم :
تحقق آفتاب حتمی است
پرندگان می آیند
شعر در مورد پنجشنبه
- ۹۷/۰۷/۰۶